انظر الینا

در خسته و خاکی و زشت ترین حالت ممکن رسیدیم، شهر داشت دوباره دندون هاش رو بهمون نشون میداد تا بگه فکر نکن میتونی از دست من فرار کنی، ناگهان ماشین پیچید و نگاهم افتاد به شما..

ای مهربون ترین پناه برای آدم های خسته و خاکی و روح شده..


+ کاش همینطوری که ماشین پیچید و شما رو دیدم ، میپیچید و گنبد برادرتون رو به روم بود.. از تمام پیچ هایی که شما بعد از اون نایستادید دلخورم.

۰ نظر

خانوم :)

بالاخره طرح درسم رو ارائه دادم جلو کلی آدم سی_چهل ساله! خیلی خوب بود! جذابیتش به این بود که با اون سن و سالشون کاملا ادای بچه ها رو در می اوردن تا شرایط کلاس رو طبیعی تر کنن! فکر کن مدیر با اون جلال و جبروتش هی میپرید وسط حرفم میگفت خانوم دفتر چند برگ برداریم؟ :)))
۱ نظر

میدونستید آدم هایِ "مرهم" معمولا بیشتر از همه جراحت دارن ولی صبوری میکنن؟*

به نظر من آدما الکی و بیخودی و تفریحی بزرگ و قوی و عاقل و فهمیم نمیشن، حتی اگه از ابتدای تولد در حال مطالعه و گوش کردن سخنرانی و شرکت در سمینار باشن بازم نمیتونه براشون فهم و درک و عمیق شدن و صبور بودن بیاره..

این رنج ها و فراز و نشیب های زندگیه که ما رو "میسازه" .

و من همش فکر میکنم این چه رنج عظیمی بوده که ازش همچین آدم بزرگ و عمیق و قابل و تقدیر و فراتر از سن و سالش ساخته؟ علاوه بر اینکه دمش گرم که همچین محصولی از کوره مذابش در اومده ازش ناراحت و دلگیرم که براش کوره بوده :(


+ همینقدر متناقض و بامزه شدم این روزا :) :/

پ.ن: حرف در بیارید خاله ببینه!


* ر.ک: عمه جان زینب (س)

۰ نظر

شوخیِ حافظانه!

هی میگه : مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید
۰ نظر
لا اله الّا انت
سبحانک
انّی کنت من الظالمین
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان