پانزده روز تا بهارِ خدا :)

[ .. و ارسل علی عیوبی سحاب رافتک 


و ابر هایِ مهربانی ات را

به سوی

صحرای بدی هایم

بفرست .. ]


مناجات تائبین_ امام سجاد (ع)


پ.ن: امروز فهمیدم پانزده روز تا ماه رجب مانده، و جانِ تازه ای گرفتم! گفتم این پانزده روز را معطر کنم به مناجات های پانزده گانه ی سید الساجدین ( ع) ان شاء الله☺

۰ نظر

سلام آقا و بابا و مولا!

در موقعیت بدی ازدواج کرد بعد از چند ماه پشیمان شد، همه چیز ریخت بهم، شاکی بود، از همه ی دنیا شاکی بود، میگفت چرا گذاشتید من این انتخاب را کنم؟ چرا جلویم را نگرفتید؟ گفتند: تصمیمت را گرفته بودی، مگر می‌شد به تو چیزی گفت؟ 
گفت: من بچه بودم! شما که بزرگ بودید باید نمی‌گذاشتید آن موقع تصمیم بگیرم...

شما آن روزها را خوب یادتان هست، و تک تک آن جمله ها را .. من فقط با جمله ی آخر کار دارم، این عریضه ی کوتاه را برایتان می‌نویسم با اشک، میخواهم بگویم میدانم فرزند خوبی برایتان نبودم، اما شما بزرگ تر و بابا و همه کاره ی من هستید..
من نمیدانم و نمیفهمم و بلد نیستم، شما که میدانید و میفهمید و بلدید، نگذارید اشتباه بروم. لطفا. 

عنوان یافت نشد

روزایی که بدون هیچ کار مفیدی به شب میرسم خیلی خسته تر از روزهایی ام که کلی کار مفید میکنم تا شب! چون روح با کار مفید نکردن خسته و فسرده میشه و جسم با کار جسمانی کردن! و صد البته که خستگی روح ویرانگر تر و اثر گذار تره.. روی جسم هم اثر مستقیم داره!

مثل امروز :(


باید بشینم برنامه اسفند ماه بچینم برا خودم! قبلا اینجا قرارهایی برا بهتر شدن مینوشتم :) دوباره باس راهش بندازم! فعلا یکم حس سردرگمی دارم که بی راه هم نیست، ولی باید بتونم بهش غلبه کنم. هر چی باشه.. روزای آخر ۲۰ سالگیمه و روا نیست به هر دلیلی از دستش بدم.

۱ نظر

خیلی دور ، خیلی نزدیک / ۲

امروز سر کلاس هشتم میخواستم جناس رو درس بدم.. داشتم فکر میکردم چه شعری رو بنویسم پای تخته؟

نوشتم:

 ماه‌م این هفته برون رفت و به چشمم سالی‌ست

حالِ عشاق ندانی که چه مشکل حالی ست ...


میدونستم آرایه اصلی بیت ایهام تناسبه، ولی گفتم بچه ها .. حال و سال جناس دارن! خب داشتن اما خودمم میدونستم که منظور من از نوشتن این بیت اصلا جناس نبوده .. و به این فکر کردم که چقدر درس دادن یه معلم و حرفاش سر کلاس به فکر و درون و اتفاقات زندگیش بر میگرده! :)


پ.ن: ما طبق آنچه درونمون هست عمل میکنیم، میگیم، مینویسیم، درس میدیم! خیلی ناهشیار درونمون کنترل جزئیات و کلیات رفتارمون رو دست  میگیره! شاید بهتر باشه به جای اینکه زووور بزنیم معلم خوب و آموزنده و اثر گذاری باشیم و هی نکات معرفتی تو حلق بچه ها فرو کنیم ، خودمون رو بسازیم و درست کنیم. اون وقت اثرش رو چه بخوایم چه نخوایم میذاره.. از لا به لای مثال هامون، امتحان هامون، بیت شعری که برا یاد دادن جناس مینویسیم :) 


۰ نظر

داشتم محو می‌شدم اما

وقتی صدایم می‌زد احساس میکردم که واقعیت دارم.

۱ نظر

همه ی همه ش دستِ خودت بود، بازم باشه

خدایا از اولشم تو بودی، بعدشم خودت باش، با تمام خداییت هم باش.. من کی هستم که بخوام تدبیر کنیم؟ 

۰ نظر
لا اله الّا انت
سبحانک
انّی کنت من الظالمین
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان