وقایع اتفاقیه

یک.

سال خمسیم شروع شد به سلامتی :)

بعد یه چیز خیلی جالب کشف کردم امروز! اونم اینکه من همیشه خیلی ولخرجانه و بی فکر و راحت خرج میکردم! میرفتم تند تند کتاب بر میداشتم و کارت میکشیدم و میخریدم!

امروز حدود یک ساعت و نیم تو دنیای کتاب چرخیدم و کلی کتاب دیدم و ورق زدم و آخرش فقط در حد بیس تومن خرید کردم :/

یعنی هر کتابی بر میداشتم هی فکر میکردم: یعنی واقعا میخوایش؟ مطمئنی که قشنگه؟ از کجا معلوم ارزش خریدن داشته باشه؟ حالا میخوای از بچه ها بپرسی شاید داشته باشنش! میدونی؟ کتابخونه م نرفتی چند وقته! حالا بریم کتابخونه ببین نداره؟ حالا فوقش بعدا میایم میخریمش :/

ولی من قبلا اینجوری نبودم که! یکم خوشم میومد از یه کتابی برش میداشتم :|

بعد لحظه ای که داشتن کارت میکشیدن حس میکردم یه تیکه از جونم رو دارن ازم جدا میکنن! خیلی سخت بود! وای خیلی سخت بود!

احساس میکردم چقدر خسیس و تنفر انگیز شدم! :/ 

بعد رفتم یه مغازه ای برای نامه ی فردای بچه هام به مناسبت روز دانش آموز کلی پاکت نامه خریدم! ولی موقع پاکت نامه خریدن اصلا حس جون کندن نداشتم! بعد فهمیدم که پولامو برای بچه هام راحت تر خرج میکنم تا خودم :))

ولی خب ! چه عجیب بازم :) نمیدونستم انقدر فرقه بین خرید کردن با پول خودمون و پول مامان بابامون! خب امیدوارم یه بخشیشم بخاطر جو گیری حقوق اول باشه‌.. بعدا عادی تر بشه! ولی مردم چطور خمس میدن؟ خیلی کار سختیه فک کنم :/ مخصوصا اگه زیاد باشه پولِ آدم! قشنگ جهاد اکبر و اصغر با همه! خدایا مارو از خمس دهندگان قرار بده! لطفا!


دو.

براشون نوشتم: شاگردایِ دل نشینم سلام!

 و بغض چنگ زد به گلوم .. و چشمام سوخت.. من به همه شاگردایی که معلمشون با چنین لفظی خطابشون میکنه حسودیم میشه.. بله! دیدید یکی نبود به ما بگه " شاگردای دل نشینم" ؟

[ بابت اقتباسِ این عبارت ممنونم.. با اجازه! ]


سه.

حالم یطوریه که هر لحظه احساس میکنم میتونه بهم بخوره .. بعد با بوی غذا و فکر غذا و دیدن غذا هم حالم بدتر میشه.. به طور کلی خیلی تدریجی میخوام بمیرم :)) بعد میگه چرا زرد شدی امروز؟ زرد که خوبه.‌. الان باید سفیدِ گچی میشدم :)


چهار.

رمانم داستانِ تقریبا بزرگ سالانه ای داره ولی قلمم کاملا نوجوانانه ست! کاملا! و هر کاری میکنم نمیتونم مثل قلم بزرگا بنویسم انگار.. جالبه .. حالا نمیدونم آخرش قلمم کوتاه میاد و خودشو اصلاح میکنه یا ماجرای داستان خودش رو عوض میکنه :)


پنج.

برا بچه هام.. کتابم.. نامه هام.. کلاسام.. حالم.. اقتباسم.. امتحانم.. روزگارم.. شعورم.. اخلاقم .. خمس و زکات و حج و جهاد و اینام دعا کنید لطفا.. مرسی :)

برای بچه هاتون..کتاب هاتون.. نامه هاتون.. کلاس هاتون.. حالتون.. اقتباستون.. امتحانتون.. روزگارتون.. شعورتون.. اخلاقتون .. خمس و زکات و حج وجهاد و ایناتون دعاکردیییییم

ممنون.. ممنون.. ممنون.. ممنون..

بابت هممممممه شووووون بی نهایت ممنوووووون :)

خواهش می‌کنم :)

🍄 و 🌱 و :)

خدایی کتاب گرون شده نشده؟
من رفتم کتاب بخرم دیدم گرونه
نخریدم:(
چقدر قشنگ سلام کردید خیلی قشنگ:)
دکتر نمیخواید برید؟یه ازمایش ساده بدید:)
همه ی دعا ها رو کردم براتون شماهم برا من دعا کنید؟
راستیییی به آیه سلام برسونین؛)

چرا کتاب که خیلی گرون شده! :) مثلِ همه چیز که گرون شده..


ایشالا دکتر لازم نباشه.. ولی ادامه دار بشه میرم! ممنون که گفتید ..

چشمتون قشنگ و خیلی قشنگ میبینه :)

من همون موقع کلی دعا کردم، بازم به روی دیده..

میرسونم .. حتما :)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
لا اله الّا انت
سبحانک
انّی کنت من الظالمین
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان