امتحان فارسیش رو شده ۱.۵ از هفده. :(
روا نیست اگه معلم مسلمانی پایِ این ورقه جان بده؟
من الان بهش چند نمره اضافه کنم که کارنامه ش افتضاح نشه و عدالت معلمانه م از بین نره؟
ناراحتم، ناراحتم کرد :( البته میدونم وضع همه ی درساش اینه ولی بازم ناراحت شدم! چندبار اومدم مث بچه آدم باش حرف بزنم پیچونده و رفته! هعی خدا.. میخواستم بگم معلمی غم های این مدلی هم داره! هعی ..
درسته که بیداری بین الطلوعین توفیق اجباری زندگی من بود، ولی خب هی همش فکر میکنم ضرری که فشار روانی ش داره برام بیشتره یا فایده ای که بیداریش؟
_ آقا از این اسپری ها که میزنن به دسته گل خشک میشه دارین؟
+ خانوم همچین اسپری ای نداریم! شما گل تون رو بر عکس آویزون کنید خشک میشه!
_ آخه دسته گل نیست! سبدِ گله! چطور خشکش کنم؟
+ خب سبدو نمیتونین آویزون کنید دیگه.. هیچی!
[ مکالمه ای که تقریبا تو ده تا گل فروشی تکرار شد.. ]
نمیخوام بمیرن خب.. نمیخوام .. چکار کنم؟ :'(
طبق یه قاعده کلی گل هالکه ولی مهربونی هالک نیست! باید گل مون رو تبدیل کنیم به مهربونی که دیگه هیچ وقت هالک نشه..
مثلا میتونیم ببریم گلزار شهدا رو گل بارون کنیم، خانه سالمندان یا شاید اصلا بشه راه بیفتیم تو خیابون به آدما گل بدیم و لبخند بزنیم که برای من به تنهایی یکم مقدور نیست.. میشه بردش حرم و به آدمای ناراحت و ناامید گل داد.. یا اصلا ببریم مدرسه به بچه ها گل بدیم .. قشنگه :) به یاد موندنی میشه و هالک هم نیست دیگه.. [ فقط امیدوارم صاحبشون راضی باشن دیگه.. + ناراحت نشن ]
پ.ن: هی بشون میگم گلای قشنگم .. تو رو خدا یکم دیگه طاقت بیارید که تبدیل به مهربونی بشین :( نمیرید .. نمیرید .. :( تقصیر منه که دیر به ذهنم رسید یا تقصیر گل هاست که همیشه انقدر قشنگن بشون نمیاد هیچ وقت بمیرن؟
پ.ن۲ :
بیاید این رازو تا قبل شهادتم جایی نگیم :دی .. ممنون! D:
پ.ن۳:
راستی امروز دیدم تو گلفروشی که نرگس اومده! این یعنی که انسان هنوز انقدر خوشبخت هست که خدا از دیدن و بوییدن این عشقِ مجسم شده معافش نکرده :)
بعدا نوشت: خب.. مامانم وقتی شنید فکرمو یه جمله ای گفت با این مضمون که: دست به گلا بزنی میام تبدیلت میکنم به گل :))) :(((
حاج آقا ها هم از این عبارتا دارن :)) نمیدونستم!
ولی مطلبی که گفتن از مهم ترین چیزهاییه که یک انسان اگه بهش نرسه در زندگی خسرانه! خدایا ما رو به این حقیقت برسون!
دلم برا حرمت تنگ شده
• به آن عدد که ندانی...
• البته شما ولی الله ی و میدانی!
• امامِ رئوف..
خدایا! لطفا منِ فردا رو بزرگ تر، صبور تر، فهیم تر، افتاده تر و عمیق تر از منِ امروز قرار بده و من های پس فردا و پس از پس فردا رو با همین الگو هی بهتر تر تر :) الی یوم القیامه..
پ.ن:
" ربِّ انّی لِما انزَلْتَ اِلَیَّ مِن خَیرٍ فَقیر .. "
این عبارت رو جا داره اگه آدمی روزی هزار بار بگه و برای لحظه لحظه ی زندگی ش خیر و برکت طلب کنه از خدا.. و چقدر هم ادبیاتِ خوبی داره..
خب دیشب که از خنده هاشون و رفت و آمداشون نشد که بخوابیم :)
تازه جلوی در حیاط بودم و به شدت سرد بود و بارون میومد!
صبح زل زده تو چشام میگه وای خانوم چرا قیافتون این شکلی شده؟
میگم این آخر و عاقبت کسیه که معلم شما ها میشه! :))
هیچی دیگه.. من الان یک معلمِ خوابالوی سرماخورده م که تو خونه هزار تا کار داره و الان اومده اینجا که بهتون بگه : دنیا به شددددت دارِ مکافاته! خودم و دوستام دقیقا از همون هایی بودیم که نمیذاشتیم بقیه بخوابن :( ولی نمیدونستم این مدلی میخواد سرم بیاد .. خلاصه که نکنید از این کارا .. بد موقعی گیر میفتید!