پنجشنبه ۲۴ آبان ۹۷
خب دیشب که از خنده هاشون و رفت و آمداشون نشد که بخوابیم :)
تازه جلوی در حیاط بودم و به شدت سرد بود و بارون میومد!
صبح زل زده تو چشام میگه وای خانوم چرا قیافتون این شکلی شده؟
میگم این آخر و عاقبت کسیه که معلم شما ها میشه! :))
هیچی دیگه.. من الان یک معلمِ خوابالوی سرماخورده م که تو خونه هزار تا کار داره و الان اومده اینجا که بهتون بگه : دنیا به شددددت دارِ مکافاته! خودم و دوستام دقیقا از همون هایی بودیم که نمیذاشتیم بقیه بخوابن :( ولی نمیدونستم این مدلی میخواد سرم بیاد .. خلاصه که نکنید از این کارا .. بد موقعی گیر میفتید!