خدا رو ابتلائات و امتحاناتِ بنده هاش خیلی حساسه. یعنی من به عینه دیدم که چقدر خدا روی واکنش انسان ها به این قضیه حساسه!
ابتلائات و اتفاقاتی که افتادنش اصلا اصلا دستِ ما نبوده و ما کاملا بی اختیار در این موقعیت قرار گرفتیم.. مثلا آدمی که به دلیل تصادف در بچگیش یه آسیبی دیده، آدمی که یه بیماری ای رو داره، آدمی که مثلا پدرش معتاده، آدمی که در خانواده شون یه بیمار وجود داره، اصلا ژن یه بیماری در خانواده شون زیاده، آدمی که لکنت زبان داره، آدمی که یکی از والدینش فوت شدن، جدا شدن، آدمی که در فقر به دنیا اومده، یا اصلا در ناز و نعمت فراوان به دنیا اومده، اینا همش ابتلائه..
افتادن هیچ کدوم دستِ خودش نبوده.. واقعا نبوده! و ما انسان ها نباید انقدر گاو باشیم که این اتفاقات رو دست مایه تمسخر یا شکست دلِ اونها قرار بدیم.
میتونیم و حق داریم که انتخاب کنیم و خودمون رو مرور کنیم که با وجودِ این شرایطِ سختِ موجود میتونیم کنار اون آدم بمونیم بدونِ اینکه نگاه تحقیر آمیز، شماتت بار، ناراضی، ترحم انگیز بهش داشته باشیم یا نه؟ [ محک انسانیت آدما یه همچین چیزاییه ]
اگه "آره" واقعا باید با تقوا و محکم بریم جلو و مرهم باشیم، نه یه زخمِ تازه رو قبلی ها..
اگه "نه" باید با محترمانه ترین و محتاطانه ترین حالت ممکن بگیم که ما متاسفانه انقدر بزرگ و وسیع نیستیم که ظرفیت این ابتلاء قشنگ شما رو داشته باشیم. البته اینطوری هم نباید بگین. باید یه کلمات هوشمندانه ای به کار بگیرین و دور بشید و واقعا قلبا هم بدونید که اون انسان هیچی از شما کمتر نداره.. هیچی! بلکه انقدر بزرگه که شما نمیتونید بفهمید. :) اصلا به مخیله تون هم نمیرسه چقدر..
خدایا! من میدونم که چقدر روی رنج بنده هات حساسی و چقدر بنده هایِ قشنگِ رنج کشیده ت نور چشم و عزیز دلت هستن، و کسی نگاه چپ بهشون کنه ناراحت میشی.. خدایا! لطفا بهمون ظرفیت بده و کمک کن گاو نباشیم. دور از محضر گاو :(
پ.ن: خدایا! بی همگان داره خیلی جالب تر و عجیب تر از چیزی که من فکر میکردم رقم میخوره.. خدایا تو بهترین قصه نویس دنیا و آخرتی.. دمت گرم.
خدایا لطفا ظرفیت پذیرش خیر ت رو به ما بده. ما هم به خیرِ تو عمیقا محتاجیم، هم به ظرفیتِ پذیرشِ خیرِ تو ..