پس از این هیچ چیزی نمیتواند اتفاق بیفتد.

رفتی. حسابی بهم ریختم. روحم پاره پاره شد. کسی تویِ دلم خندید. نگاه کردم دیدم همه ی درخت های پای تپه میخندند.

همه دیدند تو چه کردی : کوه ها، درخت ها، آدم ها، همه. 

پس از این هیچ چیزی نمیتواند اتفاق بیفتد. بعد از تو دنیا ساکت و خاکستری ست. 

دلم آویزان مانده، میداند دیگر زنده نخواهد ماند که تو را ببیند.. 


دیلمزاد_ محمد رودگر


پ.ن: ما با اینم گریه کردیم .. ما با دیلمزاد گریه کردیم.. همه! از کتاب هایی بود که دست به دست چرخید و بیشترمون خوندیمش؛ و چقدر دلمان از صفحه صفحه اش آویزان مانده :)پ

 

چه تلخ بود

برای مومن استیصال و بن بستی وجود نداره
ظلمت هم...
فضای زندگی مومنانه، فضای نورانیه نه تاریک


برای مکمن هیچ بن بستی وجود نداره :)

بح بح بح بح


البته این متن قصه ش یکم فرق میکنه.‌ و انقدر سیاه نیست کلا! :)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
لا اله الّا انت
سبحانک
انّی کنت من الظالمین
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان