از اینجا که منم!

قبل ترها بعضی از آشناهای خانوادگی مان که که معلم بودند، بعد از اینکه از آینده شغلی که دوست داشتم داشته باشم میپرسیدند، یا همانطور که نشسته بودیم خیلی بی مقدمه میگفتند: ولی معلم شو.. معلمی بهترین شغله برایِ زن!

من نسبت به این جمله به شدت گارد داشتم. هنوز هم به ابعادی از آن تقریبا گارد دارم اما الان از اینجا که ایستاده ام میتوانم بفهمم چرا بی ربط و با ربط و مداوم این جمله را تکرار میکردند.

من از یک راه طی شده با شما سخن میگویم! :)) خیلی شهید آوینی وار!

اما بدون شوخی! تا به حال بین چیزهایی که زندگی و فکر و ذکر و وقتم را با آنها پر کردم و موقعیت هایی که در آن قرار گرفتم هیچ وقت انقدر آرام و مطمئن نبودم!

در جلسات و اردوهای شعر، وسط نوشتن فیلمنامه ، سر کلاس های دانشگاه که برایش جنگیدم ، و همه چیزهایی که بسیار بسیار دوستشان داشته ام ، بارها و بارها و بارها موقعیت هایی پیش آمده که از خودم پرسیدم: جای تو واقعا اینجاست؟

و هیچ وقت نتوانستم با اطمینان و آرامشِ کامل بگویم: بله! اینجاست!

معلم بودن اولین موقعیتی است که وقتی از خودم میپرسم : جایِ تو اینجاست؟ خیلی محکم به خودم جواب مثبت میدهم: بله دقیقا همین جاست!


چیزی که امروز از هویت و جنسیت و فطرت خودم به آن رسیده ام این است که : زن مربیِ جامعه است. مظهر "ربوبیت" خدا روی زمین.

از پروراندن جنین در وجودِ خود گرفته تا همه ی حرکات فرهنگی و اجتماعی خرد و کلان در عالم هستی.. همه و همه وقتی موجب آرامش و آسایش زن است که با صفت ربوبیت خداوند هم جهت و سازگار باشد.

در مرحله ی اول هم این "تربیت" باید برای شخص زن اتفاق بیافتد، یعنی تربیتِ خود..

بعد هم تربیت فرزندانخودِ آن زن هست که به هر امر فرهنگی و اجتماعی دیگری اولویت دارد، و "هیچ" حرکت فرهنگی ای هم موثر تر و بزرگ تر و شریف تر از "مادری کردن" برای زن نیست. نیست.. واقعا گشتم و نبود! ( من قبلا مادر بودن را یک تشریفات دست و پا گیر برای رشد و موثر بودن زن تصور میکردم.. که اشتباه بود!)

بعد از تربیت فرزندان هم نوبت به تربیت جامعه میرسد، تربیت جامعه با هر رشته و شغلی میتواند اتفاق بیفتد، اصلا بدون هیچ سواد و شغلی هم میتواند اتفاق بیفتد اما بعضی از موقعیت ها درصد بسیار بالایی با  این "ربوبیت" مطابق و هم جهت هستند. مثلا معلم بودن، مشاور بودن، در بعضی از زمینه ها محقق بودن، حتی نوشتن که میتواند روح ها را تربیت کند و هر چیزی از این سنخ.

(اینکه میگویم "بعد از" به معنی ترتیب زمانی نیست، منظور اولویت بندی است.. یعنی تربیت فرندان خود به تربیت فرزندان دیگران اولویت دارد و اینکه مادر اگر خودش را تربیت نکرده باشد هیچ وقت نمیتواند فرزندانش را هم به خوبی تربیت کند.)

مخلص کلام اینکه: معلمی برای زن یک فعالیت عبادی_سیاسی_فرهنگی_اجتماعی خیلی خیلی مناسب است. نه به این دلیل که زن باید درآمد داشته باشد (که به نظرم این گزاره اشتباه است) ، نه به این دلیل که در معلمی نسبت به شغل های دیگر با مردان کمتری در ارتباطیم، نه به این دلیل که تعطیلات قابل توجهی دارد.. بلکه چون با هویت و فطرت مقدس وجودِ زن مطابق و سازگار است.

پ.ن: گفتم فعالیت.. و نگفتم شغل! چون اصلا دوست ندارم به شکل یک عملِ اقتصادی به معلم بودن نگاه کنم، و به طور کلی به نظرم زن نباید دغدغه ی پول در آوردن داشته باشد، باید شعور و قدرت مدیریت اقتصادی داشته باشد، اما اینکه خودش به خاطر احتیاج خانواده یا حتی استقلال مالی مشغول به کار بشود به نظرم ظلم به شخص زن و خانواده زن و نسلی است که به دست آن زن پرورش پیدا میکنند. چه بسیار معلمانی که فقط به خاطر درآمد معلمی معلم شدند، نه به خاطر تربیت! مع الاسف!


الان اگه بهم بگن میخوای چه کاره بشی؟ میگم یه "مادر" که به نوشتن و کارهای تربیتی میپردازد.



{ فقط خدا میدونه چند سال دیگه چطور فکر میکنم. امیدوارم در جهت درست تر فکر کردن و عمل کردن باشم. }
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
لا اله الّا انت
سبحانک
انّی کنت من الظالمین
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان