یه بار سر کلاس خیلی کلافه طور داشتم میگفتم : وای من واقعا نمیدونم باید شبیهِ کی بشم؟ نفیسه مرشد زاده؟ حبیبه جعفریان؟ نرگس آبیار؟
و داشتم اسم بزرگواران رو پشت سر هم می آوردم که مربی گفت : شما همین خانومِ میم بشید از همه بهتره.. البته نگفتن خانومِ میم! اسم و فامیلیم رو گفتن!
بعدم توضیح دادن که ما قرار نیست شبیه کسی بشیم! ما قراره بهترین حالتِ ممکنِ خودمون بشیم! اون آدم هایی هم که شما دوستشون دارید و بنظرتون موفق هستن برای اینه که دارن تلاش میکنن بهترینِ خودشون باشن!
مثلا ببینید شهید سید مرتضا آوینی تلاش کرد قشنگ ترین و مطلوب ترین حالت خودش باشه! و این شد که الان کلی بچه حزب اللهی های اهل قلم دوست دارن شهید آوینی باشن! لکن اگه بخوان شهید آوینی باشن بازم شهید آوینی نمیشن! چون دارن مسیر رو اشتباه میرن! چون روشِ شهید آوینی "دیگری شدن" نبود، بلکه " به کمال خود رسیدن " بود!
که با توجه به موقعیت و زمانه خودش اینگونه رشد کرد و کمالش اینگونه تحقق یافت!
پاشیم بریم ببینیم کمالِ ما کجا و چگونه و در چه مسیری باید تحقق پیدا کنه و خب صد البته، هزارو سیصد البته که کمال انسان از راهی به غیر از راهِ الهی تحقق پیدا نمیکنه ..
پ.ن: من میخوام در خلال درسمون این چیزارو بگم به بچه هام ان شاء الله! همونطور که مربی مون اینارو بهمون گفت و کلی طرز نگاه مون رو عوض کرد..
تازه من هنوز حس خوب اون جمله رو فراموش نمیکنم وقتی مربی گفتن: شما همین خانوم میم باشید از همش بهتره! یه حس خوب اعتماد به نفس و خودباوری و هویت داشتن هم گرفتم که خیلی ارزشمند بود. و هست!
+ تیترِ اجباری واقعا ظالمانه ست! خب واقعا بعضی مطالب تیتر نمیخوان! چه کاریه؟ (خلاصه ببخشید بعضی تیتر ها مزخرفه!)