قالب قبلی را خیلی دوست داشتم این یکی را بیشتر، امروز که نشستم طرح درس هایم را بنویسم نزدیک چهل بار وبلاگم را باز کردم و زل زدم به هدرش! یعنی چهل تایِ نمایش های امروز برای خودم است.
دوست دارم خانه مان محرم و صفر ها کتیبه داشته باشد. از این کتبه های قشنگ که هیئت هنر تهران طراحی کرده است، از اینها که زیاد در هیئت های دانشجویی مد شده، یا کتیبه های گلزار.
دلم میخواهد بروم مدرسه مان را سیاه پوش کنم، حتی غربت خانه ی دانشگاه را، یا یک تکه از دیوار کوچک اتاق کوچکم . فعلا تمام چیزهایی که برای سیاه پوش کردن دارم همین است: اتاق، قالب وبلاگی که دارد روزهای بیست سالگی ام را قاب میگیرد، عکس پروفایل و روسریِ روی سرم.
من آدم رنگارنگی هستم اما هیچ رنگی را قشنگ تر از مشکیِ عزایِ شما ندیده ام، حقیقتا ندیده ام، مشکیِ عزایِ شما رنگِ خداست. صبغة الله، و من احسن من الله صبغه؟
خدا ما را از رنگ های شما جدا نکند.
* کاش شما هم دوست داشته باشید نگاهم کنید.