یک.
من هم امروز شبیه بچه مدرسه ای ها رفتم کتاب های درسی ام را خریدم ، حالا اتاقم پر از بوی نوجوانی است. مانده است جلد کردنش :)
دو.
از خوبی های معلم شدن این است که دیگر میتوانی با خیال راحت هزار ساعت در غرفه های کودک و نوجوان بگردی و کتاب هایشان را در ملاء عام بخوانی بدون اینکه کسی بخواهد بگوید از سن و سالت خجالت بکش! البته معلم هم که نبودم وضع همین بود! الان فقط یک کمی راحت تر شدم !
سه.
با کتابفروش بخش کودک و نوجوان دنیای کتاب درباره کتاب های پر فروششان گپ زدم! میگفت پسر ها بیشتر کتاب های ژانر علمی_تخیلی و وحشت میبرند، مخصوصا نشر باژ _ که تا به حال اسمش را نشنیده بودم_ ، دختر ها هم عاشقانه های کلاسیک و آنشرلی و امیلی و این لوس بازی ها! گفت رمان ایرانی هم نمیبرند! قصه های کهن و اسطوره ای و فلان هم که اصلا و ابدا!
ضمن مقادیری اظهار تاسف و سر تکان دادن و نچ نچ ! نگفتم که خودم دارم ارباب حلقه ها میخوانم :)
ولی انصافا ارباب حلقه ها خیلی رمان درست و حسابی تر از کتب این نشرهای لپ لپی است! خیلی خیلی! شما از اسم ها و قیافه کتاب ها میتوانید بفهمید چه تیپ محتوایی دارند. این کتاب های ژانر وحشت نشر باژ مثلا!
جلوی چشم خودم دخترک آمد و ۲۶۰ هزار تومان از همین باژ ها خرید و یک جلد هم سفارش داد برایش بیاورند و رفت! احتمالا باید فرزند زمانه شاگردانِ خودم بشوم، نه فرزندِ زمانه خودم..
چهار.
قبل تر ها اگر از رنگ مورد علاقه ام میپرسیدند میگفتم : آبی! طیف آبی های روشن! آسمانی.. فیروزه ای.. یک سالی میشود که اگر بپرسند میگویم طیف آبی های روشن و سبز های وبلاگِ مثلا یواشکی ام! :) دلم میخواست یک جایی این را بنویسم تا بعدا علت این تجدید سلیقه را بنشینم از نظر روانشناسی بررسی کنم. چون اضافه شدن یک رنگ جدید به رنگِ مورد علاقه میتواند نشان دهنده اضافه شدن خیلی چیزها به سلیقه آدم باشد. مثلا اگر "صبغة الله" به رنگ های مورد علاقه آدم اضافه شود.. چه شود ..
پنج.
طرح تابستانه کتاب شروع شده، من به اندازه سهمیه ام کتاب خریدم و یک نکته کنکوری کشف کردم! آن هم اینکه هر چقدر کتاب های چاپ قدیم بیشتری پیدا کنی بیشتر میتوانی کتاب بخری!
حالا کتاب های چاپ قدیم را از کجا پیدا کنیم؟
یک. کتاب فروشی های کوچک و کم رفت و آمد شهرمان!
دو. سر زدن به قفسه های کم بازدید هر کتابفروشی! مثلا کتابفروشی پاتوق کتاب که پر است از کتاب های مذهبی و معارفی و مشتریانش بیشتر آدم های مذهبی و طلبه و حزب اللهی هستند و معمولا قفسه کتاب های کودک و نوجوان یا شعرشان پر از کتاب های چاپ قدیم است، به قیمت نصف یا یک سوم چاپ جدید همان کتاب! از آن طرف در کتابفروشی های آدم های تریپ روشنفکری و خفن و غربی خوان قفسه های دفاع مقدس_ مذهبی معمولا پر از خاک است و کتاب های خوب چاپ دو_سه سال پیش! خسیس نیستم! ولی واقعا کیف میکنم که با پول یک کتاب میتوانم سه تا کتاب داشته باشم! به هر حال یک نفر باید به فکر کتاب های بیچاره ی در قفسه مانده باشد.. نباید باشد؟
شش.
" یعنی بچه ها من و کلاسم رو دوست خواهند داشت؟ "
هراس انگیز ترین سوالِ این روزها که میگذرد.. اوف! :/