منو در پناه دستات نگه دار!

خدایا من قلبم مثل گنجیشک میزنه بی تو !


پ.ن: سرم به شانه ی تو فکر میکند وقتی

پرنده ای شبِ باران به فکرِ یک لانه ست ...

۰ نظر

:')

السلام علیک حین تُصَلّی و تَقنُت ...



۰ نظر

اللهم اجعلنا ممن دابهم ارتیاح الیک *

کم که می‌آورم به او فکر میکنم، درد که می‌کشم به او فکر می‌کنم، خسته که می‌شوم به او فکر می‌کنم، به اینکه همه این بند و بساط ها تمام می‌شود و مهم این است که او هست و وجودش به تحمل همه اینها می ارزد؛ دلم میخواهد روزهای هفته را به هم بدوزم تا مرا به رساند به روزِ با او بودن، حتی فکر کردن به آن روز باعث می‌شود ذهن شلوغم آرام بگیرد و دردهایش ساکن شود.

وسط همین فکرها از ذهنم گذشت که : خوشبحالِ اولیاء خدا :)

انگار راز تحمل و صبر بی نظیرشان در دنیا همین باشد .. همین که این بند و بساط ها تمام میشود و یک نفر هست که می‌بیند، یک نفر که می‌شود تا بی نهایت با او و کنار بود ، یک نفر که بی نهایت دوست داشتنی تر از محبوب های زمینی ست.. 

خوشبحالِ قلب و فکر و دل آرام و خوشبختِ اولیاء خدا ..


* ما را از کسانی قرار ده که شیوه شان آرام گرفتن به درگاه توست!

۱ نظر

کشفیات

یکی از کشفیات جدیدم اینه که به عروس ها میگن قبل از اینکه تشریف ببرن آرایشگاه قرص یا آمپول ضد حساسیت مصرف کنن که وقتی اون حجم از رنگ و سرب و آلاینده های شیمیایی وارد چشمشون  میشه اشک نریزن که آرایششون خراب نشه ! :|||

خب معلوم و معموله که بدن برای دفاع از خودش در برابر اون آشغال ها اشک تولید میکنه، ما غیر معمولیم که فکر میکنیم عروس باید چشم و ابرو و لب و ناخنش یه شکل دیگه بشه! اون هم با اون غلظت..


اگر در جامعه اونطور که باید و شاید به جایگاه انسانیمون توجه نمیشه، مقصر همین ما زن ها هستیم که سطح دغدغه هامونو در حد همین ادا اطوارهای جنسیتی نگه داشتیم! وقتی خودمون نظر خودمون حدمون همین چیزاست دیگه از بقیه چه انتظاری میره؟ :(

۰ نظر

اینطور که میگن خودم هستم!

نمیدونم چه فازیه فکر میکنن هر کی با عروس میره خرید و این ور اونور باید تا میتونه تیپ بزنه! بعد خودِ عروس با یه روسری آبی ساده و چادر قدیمی ش همراهیشون میکنه! این وقته که با چشمای علامت سوال شده میپرسن: عروس خانوم کیه دقیقا؟ بعد من از گوشه تصویر صدام در میاد که: سلام! مث اینکه منم .. :) :) :)
۰ نظر

دریغ از آنکه : جمع نمی‌شود دگر آنچه تو می‌پراکنی!

اگه گفتین سخت ترین قسمتِ ازدواج کدومه؟

آفرین!

اینکه آدم باید دل و جیگر اتاقش رو برای ورود فردی جدید به زندگیش بریزه بیرون و خیلی شیک و مجلسی و مامان پسند مرتب کنه .. خیلی مرتب ! 


پ.ن: کوچه لَرَه سو سَپمیشَم، یار گَلَندَه توز اولماسون :)

۳ نظر

افاضات

+ اسمشو چی سیو کردی تو گوشیت؟

_ ازینا  " :) "

+ هه ! لبخند!؟حالا صبر کن چهار روز دیگه اگه اسمش رو نذاشتی گریه !

_ :|||||

۶ نظر

نُهِ دوازده_ صرفا جهت ثبت و به یاد ماندن _ خواندن ندارد

راننده سیگاری/ راننده بد نگاه/ پس چرا نمیرسیم؟ / مناجات شعبانیه/ ما اینو از شما یاد گرفتیم امام مستضعفان که حرمت رو شبیهت نساختن/ لوکیشن زنده / خدایا ما رو خل نگه دار/ اسنپ باکلاس / راننده اسنپِ معلولِ گرامی / "دارم همون سربی که تو ریه های توئه رو نفس میکشم" عاشقانه های زوج ها در تهران/ بی تو تهران چیست آیا از شیشه ماشین دیده ای؟/ چقدر کودک کار :( چقدر بغض فروخورده! / امید غریبانِ تنها کجایی؟ / انجمن ساخت رفتار سالم/ عروستون بشینه خستگیش در بیاد/ عروس با شما خسته ترم میشه /عروس با کفش کتونی/ عروس عروس با کیف جغدی/ عروس با مانتو  زنونه/ عروس جمع نقیضن / نماز در اتاق پرو / عروس داره از گرسنگی میمیره / عه بااااارونننن/ یک کاسه شله زرد برای عروسِ گرسنه/ عروسِ بی تارف / برای من یکی از چارخانه ها کافی‌ست .. / سلام / آشپزباشی رو از روی این رستورانه ساختن / غذای علمائی / چشم هایش/ بارون بارون بارون / سلام علیکم مدرسه قرآن / منم منم مادرتون / نون و پنیر آوردیم ، صحیفه هارو بردیم/ چگونه با کودک خود طیب سخن بگوییم؟ / الهی مامان فداشون بشه! / تفکر در ساحت بیت / بیت چیه؟ / خونه زندگی دیگه! / پس دست شما درد نکنه . / همه شله زردا مالِ تو / چرا ترمزارو میریزید تو رانندگیا؟ / چرا شله زردا رو میریزید رو چادرا؟ / تنظیم لاستیک باد ماشین/ شما میاین بالا یا من بیام پایین؟ / سلام سلام بازم سلام /زوج ارمنی/بیاین بریم از اینور / آقاهه که نشسته بود درس عرفان میگفت ، بلند میشد فحش میداد / کت شلوار صورتیه رو میخواین یا سبزه ؟ / رو به روی خاطرات خوش کودکی اش / دیدمت از اون بالا که دست تکون دادی / بفرمایید شیرینی کشمشی / رزق لایحتسب/ تاب هاشو برداشتن نیوردن/ چه حیف! / با اون ماشین آبیه / نبابا بیاین تو حالا / گربه خانوم خیاطه / مامان جان چرک خشک کنش رو یادت نره بدی به بچه م / گفت: انقدر برا گربه م ناراحتم که به خدا میگم از عمر من کم کن به عمر اون بده/ تو رو خدا تو نمازات براش دعا کن / سر عقد گربه ی منو فراموش نکن / سلامتی مریض منظور صلوات! / بچه م عفونت دندون گرفته/ ویزیت دامپزشک ۷۵ هزار تومان/ دفترچه بیمه ندارن طفلکیا / پارچه بیچاره که زبون بسته نمیتونه چیزی بگه / تور هلندی فرانسوی آمریکایی افغانستانی هندی / باروووون تر / راه فقط سی دقیقه ست چه خوب و چه کم / آب طرح دارارو / شما که چادر میپوشین نمره تون بیسته :| /باشه خاله جیغ نزن میبندم کمربندمو / چیزی مصرف کردی؟ / نه ما آزمایش داریم فعلا پاکم/ راه فقط سی دقیقه بود ؟ چه کم! / چه حرف ها که درونم نگفته میماند / با اینکه شاعرم / با اینکه .. / سه چهار بار امروز گوشیمو پرت کردم رو آسفالت و بی سابقه ست / سختی هایی که داشته و داره و خواهد داشت به زیستن با او می‌ارزید / امروز بیشتر مطمئن شدم / کاش هر روز مطمئن تر باشیم.. / شب زیارتی / خدایا! / کمک کن نیتِ " فقط بخاطر تو " بودن کارهامون فقط یه لفظ رو زبون نباشه! / اول و آخر همه تو.. 

۰ نظر

سخته ولی باید

آدم وقتی همسر می‌شه ، باید بیشتر و بیشتر از همیشه خودش رو شبیه این اسم خدا کنه : ستار العیوب!

طبیعیه که وقتی یه نفر با آدم ارتباط نزدیک داره و مدت زمان خیلی طولانی ای رو با هم میگذرونن چقدر بیشتر از بقیه به نقطه ضعف ها و چاله چوله های شخصیتی انسان آگاهه.. ولی باید بپوشونه :) 

از اون فراتر اینه که سعی کنه شبیه این فراز دعای کمیل بشه که میگه " و کم من ثناء جمیل لست اهلا له نشرته" .. یعنی تو نه تنها باید بدی هاش رو بپوشونی بلکه باید خوبی هاش رو نشر بدی، بین مردم به خوبی و بزرگواری و هر صفت خوب کوچیک و بزرگی که داره ازش یاد کنی! حتی اگه اونقدر ها هم خوب نباشه و تمام بدی هاش هم تو مشتت باشه..

خلاصه که.. همسری کردن تمرین خدایی کردنه!

۲ نظر

الان می‌چشم که ..


من قبلا فقط می‌شنیدم که " دلم تنگه پرتقالِ من " ...
۰ نظر
لا اله الّا انت
سبحانک
انّی کنت من الظالمین
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان