طرح های با وضو.. :)

در سکوت کم نظیر خونه مادربزرگه، دارم روی طرح هیئت نوجوانم کار میکنم... طرحی که ایده اولیه ش محرم تو دلم کاشته شد.. طرحم بزرگه و خیلی هم ایده آل گرایانه و دور به نظر میرسه.. خیلی! هی میگم : خب مگه میشه اجرایی شه؟ با کدوم آدم ها و چطوری؟ بعد به خودم میگم تو مامور به فکر کردن به اینا نیستی.. حالا که خدا داره ایده هاش رو میذاره تو سرت بنویس، امروز نشد، یدفه دیدی ده سال دیگه یکی اومد برد اجرایی‌ش کرد..

راستش معلم شدن به من جرئت داد، جرئت فکر کردن به رویاهام ، آرزوهام، جرئت دنبالشون رفتن و براشون تلاش کردن.. و خب به چشم خودم دیدم که به لطف خدا تونستم با یک ساعت وقت گذاشتن برای نوشتن یه رزومه تحقق رویای معلم شدنم رو برای خودم چند سال بیارم جلو.. همون " از تو حرکت، از خدا برکت " .

طرح هیئتمم که نوشتم میخوام طرح کتابفروشی تخصصی شایدم کتابخونه تخصصی کودک و نوجوانم رو بنویسم :)

ولی طرح نوشتن خیلی باحاله .. و نمیدونم چرا همش احساس میکنم تو ایده دادن و فکر کردن استعداد دارم :/ یعنی تو کارای فکری میتونم کمک کنم ولی وقتِ اجرایی کردنش که میرسه مثل خنگ ها زل میزنم به سقف و نمیدونم چکار کنم . که خب این هم میتونه خوب باشه، هم بد! اگه عین آدم تشکیلات داشتیم و هر کسی رو میذاشتیم سرِ پستی که استعداد و توانایی ش رو داره این یه حسن محسوب میشه! اما حالا که تشکیلات نداریم و یه عده برای خودشون طرح میدن، یه عده بی طرح خاصی میرن کارای کم ارزش رو اجرایی میکنن خب ضعفه! 

الحمدلله برادران غربی‌مون( که خدا لعنتشون کنه) خیلی زود به این نکته پی بردن و اتاق های فکر مفصل دارن برای هر کاریشون.. مثلا یه انیمیشن میخوان بسازن، یه عده فقط میشینن فقط و فقط فکر میکنن الان چه رو بسازیم که بگیره؟ بعد یه عده میان برای اون موضوع "طرح فیلمنامه" مینویسن، بعد طرح حاضر و آماده رو میدن فیلمنامه نویس بنگاره! بعد ما ملت حزب الله اصرار عجیبی داریم روی اینکه آدما رو جایی بذاریم استعدادش رو اصلا ندارن! یا همه بار یه کار رو بذاریم رو دوش یه نفر!

آره خلاصه.. ایشالا اگه رفتم تو دیزنی و پیکسار و اینا باز از تجربیات اونجا بیشتر مینویسم براتون ؛)

ولی کاش یه سِمَتی بود آدما رو استخدام میکردن، میشوندن تو یه اتاق دلپذیر، یا نه اصلا اتاق نمیخواست، میگفتن خواستی برو جنگل، خواستی برو دریا ، خواستی کتابخونه، خواستی بخواب تو خونه ت، با یه لبتاب و اینترنت و کلی کتاب و کاغذ و هر امکاناتی لازم داره.. میگفتن ببین! نه به اجرایی شدنش فکر کن، نه به هزینه ش نه به هیچی! تو فقط طرح بده لعنتی :| :)

البته تعداد آدمای طرح دهنده باید حداقل دو نفر باشه.. حداقل دو نفر! بعدا میگم چرا.. 

ولی کارِ فکری واقعا کاره.. انرژی میسوزونه و خسته میکنه .. شاید باورتون نشه ولی خسته میکنه :/ حتی شاید بیشتر از دمبل زدن و وزنه برداری :) امیدوارم خدا فکرامونو دوس داشته باشه.. بخره، ببره، بسپره به آدمی که اجرایی کردنش رو بلده! 

و ان شاء الله که طرحِ خدا رو زمین نخواهد ماند. 



منم میام:)

هیئتمون؟ یا آمریکا ؟ :))


البته که دوتاشم میشه.. بریم کاخ سفید رو حسینیه کنیم ! ;)

هیئتم پایه‌ام ولی منظورم اون کوه‌ و دریا و جنگلی بود که بریم فکر کنیم طرح بدیم:)

ایول :)


پس موقع استخدام خبرت میکنم 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
لا اله الّا انت
سبحانک
انّی کنت من الظالمین
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان