خدایا به بخیه های آسمونیتون نیازمندیم!

خدایا! تو که آخرِ همه چیو میدونی.. کاش میشد یه ذره ش رو هم به من بگی .. قول میدم به کسی نگم! به هیچی هم دست نمیزنم. فقط بگو بدونم :(

پ.ن: یه روز حکمتِ لحظه به لحظه ش رو میفهمیم .. لحظه های سخت، لحظه های عجیب، لحظه های شیرین، لحظه های غیر قابل تحملِ له کننده و کلا هر لحظه ای که تو زندگی اومد و رفت و دلمون میخواست بدونیم "آخه چرا؟"

جالبه .. یه حدیث هست از امام صادق (ع) با این مضمون که : شیعیان ما از ما صبورترند، چون ما بر چیزی صبر میکنیم که ازش خبر داریم ( از حکمتش، نتیجه ش، اثرش و.. ) ولی اونا بر چیزی صبر میکنن که چیزی از حکمت و زیر و بم ش نمیدونن هنوز!

+ این روزا حس آدمی رو دارم که اعضا و جوارحش رو باز کردن که جراحی کنن ولی جراحیشون که تموم شده بخیه نزدن.. همین جوری شرحه شرحه باید بره ، بیاد، بخوابه، بیدار شه.. و به روی مبارک خودش نیاره. :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
لا اله الّا انت
سبحانک
انّی کنت من الظالمین
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان